جستجو
Close this search box.

شادی در هند

شادی در هند را می توان خفیف تعریف کرد. شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، تلفات روحی و جسمی بدی، از جمله کاهش امید و شادی، بر روی مردم هند گذاشته است.

نویسنده:

مشخصات مطلب

چکیده

شادی یک حالت روانی است که در آن فرد احساس عشق، لذت و خوشبختی می‌کند. شادی رابطه مستقیمی با مسائلی همچون روابط و تعاملات اجتماعی، وضعیت فرد از نظر داشتن شریک زندگی، کار، درآمد و حتی نزدیکی به انسانهای شاد دارد. هند به خاطر تاریخ پر از فراز و فرود خود، رشد سریع اقتصاد، جمعیت زیاد و تنوع قومی، زبانی و دینی، یک جامعه بی همتا است.

با توجه به تجربه نگارنده در سفر پژوهشی به مقصد هندوستان، این مهم باعث تغییر دیدگاه نگارنده نسبت به تعریف شادی در هند شد. با توجه به قرارگیری هند در رتبه 133 رتبه بندی جهانی شادی و با وجود برخی از مباحث مفهومی و روش شناختی، شاخص خوشبختی در هند در معرض مشکلات عمیق در بنیانهای اجتماعی قرار دارد که ادعا تبدیل شدن به یک هند پیشرفته فقط در حد یک روایت فانتزی مانده است. مردم هند هم به عنوان یک شخص و هم به عنوان یک ملت، برای داشتن زندگی پر از صلح، آرامش، سالم و پر از احساسات مثبت تلاش فراوانی می کنند.

با توجه به وضعیت غالب در هند (از نظر اقتصادی، سیاسی و بهداشتی)، می توان خوشحالی آنها را خفیف توصیف کرد. با توجه به اینکه شرایط فقر اجتماعی و اقتصادی در هند زیاد است و بیشتر مردم با این شرایط زندگی می کنند، لذا با عوارض روحی، روانی و اجتماعی مخربی همراه با نرخ شادی کمتری روبرو هستند، در حالی که شواهد نشان می دهد افراد و گروههای ثروتمند، تجربه شادی بیشتری با نرخ پایین احساسات منفی را تجربه می کنند. در این مقاله ما با استفاده از تجربه میدانی و عملیاتی خود، به بررسی شادی به عنوان یک پدیده در متن هند خواهیم پرداخت.

مقدمه

انسان همواره از ابتدای آفرینش تا به امروز در جستجوی شادی، یعنی تلاش برای رسیدن به «برداشت و تلقی» یا «حس خوبی از زندگی» بوده است. هر قدر از عمر انسان می گذرد، تلاش او برای دست یافتن به این تلقی و حس خوب از زندگی بیشتر می شود. شادی در میان انسانهای مختلف تعریفهای متفاوتی دارد و هر کسی با توجه به ساختار ذهنی و روحی خود، آن را درک می‌ کند.

شادی، امری درونی و شخصی است. مسأله ‌ای است که باعث خوشحالی یک فرد می‌ شود، ممکن است در دیگری، هیچ احساسی را بیدار نکند یا حتی در برخی موارد باعث ناراحتی او شود. طریقه درک شادی و ابراز آن در افراد، متفاوت است؛ اما در این تفاوتها، یک عامل مشترک وجود دارد و آن، احساس رضایت و خشنودی است.

طی دهه های گذشته علاقه به بررسی شادی در جوامع آکادمیک و غیر آکادمیک با رشد روبرو شده است. جامعه ‌شناسان معتقدند ساختار رسمی جامعه باید «شادی» را به عنوان یک حق برای مردم بشناسد، آنرا درک کند و در جهت شاد بودن مردم بکوشد. شادی تنها برای فرد مفید نیست بلکه برای خانواده ها، گروههای کاری و جامعه نیز مفید و سودمند است.

همانطور که گفتیم هند، یک جامعه بی همتا است. اولین تصویری که با شنیدن هند در ذهن ما شکل می گیرد، رقص و آواز، لباسهای رنگارنگ، غذاهای تند و تیز، پرستش خدایان متعدد و موارد دیگر است. ولی چقدر مردمان هند شاد هستند و زندگی آرامی را به همان صورتی که در تصور ما و فیلم های بالیوودی هست، تجربه می کنند؟ در این مقاله ابتدا به بررسی و تعریف شادی از جهات مختلف می پردازیم و ادامه با توجه به مشاهدات و تجربیات نویسنده، به بررسی شادی در بطن هند پرداخته می شود و علت شادی و یا عدم شادی آنها مورد بررسی قرار می گیرد.

شادی

هر گونه بحث جدی در مورد شادی باید ابتدا با تلاش برای تعریف کلمه شادی، آغاز شود. به طور کلی، شادی را می توان به عنوان یک حالت عاطفی در نظر گرفت که سطح بالایی از سلامتی ذهنی یا عاطفی را نشان می دهد. دیدگاههای علمی کنونی معمولاً شادی را به عنوان یک ساختار دوتایی پیچیده تشخیص می دهند که شامل عناصر ذهنی هم اثر و هم شناخت است که به سلامت کمک می کند.

شادی عمدتاً یک پدیده ذهنی است “که در قضاوت نهایی هر کس از زندگی شخصی هر فرد وجود دارد.” (Diener, 1994) پیشگامان اعتقاد داشتند که شادی دست یافتنی نیست مگر اینکه از طرف خدا باشد یا به علت شانس به دست آید. اگر خوشبختی تجربه شده است، این به خاطر کارکرد فردی نبوده، بلکه به وسیله کیهان به طور سخاوتمندانه به آن فرد اعطا شده است.

در دهه 1970 تعدادی از پژوهشگران شروع به مفهوم سازی درباره احساسات کردند. اکثر اسناد تحقیقاتی از چهار احساس اولیه که تمام انسانها تجربه کرده اند، نام می برند؛ خشم، ترس، تنفر و شادی. (Turner, 2009) شادی یکی از احساسات مثبتی است که فصل مشترک تمامی انسانها بوده و هست و در مقابل احساسات منفی از قبیل افسردگی، اندوه و یاس قرار می گیرد. (موسوی، 1387)

شادی حالتی است که فرد در آن به این احساس و باور می رسد که زندگی او در مسیر صحیح و خوب جریان دارد. (Haller & Hadler, 2006) شادی را می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد:

  • در سطح اول، احساسات فوری، خوشی و لذت قرار می گیرد.
  • سطح دوم شامل قضاوت درباره احساسها، آسایش و رضایت است.
  • در سطح سوم نیز، کیفیت زندگی و به فعلیت رساندن قوا و استعدادها قرار دارد. (Leung & Kier, 2010)

شادی همچنین یک امر مسری است. یعنی شادی یک تن می تواند شادی چند تن دیگر را فراهم سازد، غبار اندوه را از چهره آنها بزداید و روحیه مشارکتی در آنها ایجاد کند. شادی و معنا در زندگی از لحاظ اهمیت در به وجود آوردن زندگی مطلوب، مهمتر از ثروت و ارزشهای اخلاقی و حتی رفتن به بهشت درجه بندی شده است. (آرگایل، 1383)

مازلو معتقد است، لذت و احساس خوشبختی باعث خودشکوفایی می گردد. یعنی میزان احساس خوشبختی هم معلول خود شکوفایی و هم شتاب دهنده آن است. در حالی که ناامیدی در فرد قدرت فعالیت را می گیرد. ناامیدی باعث کاهش انگیزه فعالیت می شود، در حالی که احساس خوشبختی باعث افزایش آن می شود. وینهوون پنج سودمندی را برای احساس خوشبختی بر می شمارد:

  1. افزایش هوش
  2. افزایش فعالیت
  3. افزایش مشارکت سیاسی
  4. افزایش پیوندهای سیاسی
  5. افزایش سلامت

نتایج تحقیقات انجام شده بر روی شادی، حاکی از آن است که زندگی فعال اجتماعی مهمترین عامل برای دستیابی به شادی است. همچنین از جمع بندی مطالعات انجام شده درباره شادی، به متغیرهای روابط اجتماعی و سلامت اجتماعی به عنوان متغیرهای موثر بر میزان شادی می رسیم.

برد درون فعالیت، مشارکت اجتماعی و موقعیت اجتماعی را نسبت به عوامل محیطی عامل موثرتری در افزایش احساس خوشبختی و شادی می داند. در واقع فعالیتهای اجتماعی گروهی با میزان نشاط و شادی افراد رابطه مستقیم دارد. (دهقانی، 1390) همچنین متغیرهای دیگر مانند مقبولیت اجتماعی و امید به آینده، خوش بینی، اعتماد به دیگران و مشارکت، همبستگی و سرمایه اجتماعی، در مقدار شادی موثر هستند.

اما چه چیزی مردم را شاد می سازد؟ اقتصاددانان ادعا می کنند؛ پاسخ، درآمد و مصرف بالاتر است. جامعه شناسان بر کیفیت حمایت اجتماعی مانند شبکه فرد، خانواده و دوستان (سرمایه اجتماعی) صحبت می کنند. روان شناسان بر اهمیت شخصیت، سلامت روان و حالت ذهن فرد (به طور مثال روانشناسی مثبت با تمرکز حواس) اشاره می کنند.

بسیاری از فیلسوفان اخلاقی و رهبران مذهبی فضیلت را عنوان کلید شادی پیشنهاد کرده اند. در نتیجه برای بررسی بهتر پدیده شادی در جوامع، می بایست تمامی موارد ذکر شده را مورد قضاوت و بررسی قرار داد تا بتوان شادی و خوشبختی را به عنوان یک معیار اصلی در جامعه، گزارش کرد. (نادری، 1393)

شادی در هند

طبق آخرین گزارش سازمان ملل در مورد شادی در بین مردم جهان، کشور هند در رتبه 133 از بین 156 کشور قرار گرفته است. رتبه هند از سایر کشورهای همسایه خود مانند پاکستان، نپال و چین بسیار کمتر است. هر کس که به شاخص خوشبختی نگاه کند، از این واقعیت که اکثر اقتصادهای در حال ظهور؛ مکزیک (24)، برزیل (28)، آرژانتین (29)، مالزی (35)، روسیه (59)، چین (86) به دور از هند قرار دارند، شگفت زده می شود. همچنین همه کشورهای آسیای جنوبی نیز در مقایسه با برادر بزرگشان رتبه خوبی دارند. (World Happiness Report, 2018)

در ادامه با توجه به تعریف شادی و متغیرهای آن و همچنین تجربه و مشاهده عملی در سفر تحقیقاتی و پژوهشی به هند نگارنده، سعی به بررسی شادی در هند داریم. بررسی شادی در هند شامل جامعه آماری پنج شهر؛ آگرا، جیپور، دهلی، بنارس (واراناسی) و چاندیگار از این کشور است.

شادی در هند

مردم هند را نمی توان شاد دانست. مردم هند، حتی در مذهبی ترین شهر خود، واراناسی، جزء غمگین ترین مردم هستند. در این شهر به دلیل وجود رود گنگ و باور اهالی آن مبنی بر اینکه پس از مرگ شروع زندگی اصلی است و به بهشت و خدایی که می پرستند، ملحق می شوند، مشاهده می کنیم تعداد کثیری از مردم در کنار خیابان زندگی می کنند، غذا می خورند و قضای حاجت به جا می آورند و در نهایت در همان خیابان از دنیا می روند.

در واقع به نظر می رسد، انتظار مردم هند از زندگی که یکی از پارامتر های تعریف شادی است، بسیار پایین است. در صورتی که اگر ما هرم مازلو را در نظر بگیریم و در مقایسه با خدایان مردم هند که خدای پوشاک و تغذیه و… است، این خدایان در پایین ترین قسمت این هرم قرار می گیرند. آنها حتی برای اصلی ترین نیاز انسانی که تغذیه است از خدایان خود در خواست کمک می کنند. به عبارت دیگر، آنها به معنی زندگی تامل و تفکری نداشته اند؛ لذا هدف معین مشخصی برای خود تعریف نکرده اند که باعث نیروی محرکه در ایجاد شادی در بطن زندگی آنها شود.

در بین مردم هند، از کودکان خردسال تا بزرگسالان شاهد آن هستیم که به گدایی مشغول هستند و دیدن لبخند بر روی چهره مردم، کار آسانی نبود. در ایران زمانی که گردشگران خارجی به مکانی مثل کاخ سعد آباد می روند، گروههای مختلف مردمی را مشاهده می کند که به گفتگو و شادی مشغول هستند، ولی در هند چنین چیزی قابل مشاهده نبود. حتی در سطح شهر معیارهای زیباشناسی و امکانات عمومی شهری به سختی یافت می شد، برای مثال هیچ پارکی، به جز در دهلی که پارک پیش و پا افتاده ای بود، قابل مشاهده نبود. در واقع هیچ معنایی از شادی و اینکه می توانند زندگی بهتری نسبت به چیزی که دارند، داشته باشند در هند یافت نشد.

با توجه به نظریه محققان و جامعه شناسان و آنچه به صورت عملی و میدانی از کشور هند مشاهده شده است، می توان گفت علل عدم شادی مردم هند در سه دسته زیر قابل تقسیم هستند:

اول، علیرغم اینکه هند یکی از سریعترین اقتصادهای رو به رشد را دارد، اما به نظر می رسد با یک سطح نابرابری اقتصادی روبرو است؛ به صورتی که به راحتی می توان در سطح شهرهای هند این اختلاف طبقاتی از نظر اقتصادی را به چشم دید و از هر 10 نفر، فقط یک نفر به نظر توان مالی مناسب را دارد. این عدم برابری اقتصادی به راحتی در بطن اجتماع و زندگی مردم هند قابل مشاهده بود.

برای مثال در شهر تهران، طبقات اجتماعی مردم از نظر توزیع اقتصاد (پولدار، متوسط و کم درآمد) در سطح مناطق 22 گانه قابل مشاهده است و به راحتی قابل تفکیک است. اما در هند چنین چیزی قابل مشاهده نبود. با  توجه به این که مکانهای استقرار ما در محله های فقیرنشین بود تا بهتر با بطن جامعه هند آشنا شویم، زمانی که برای بررسی شهرها حرکت می کردیم، به هیچ عنوان ریتم مشخصی از توزیع اقتصادی یکسان، طبقات اجتماعی، ساختمان سازی و شهرسازی قابل مشاهده نبود.

به صورت ناگهانی از خیابانهای کثیف که مردم در اوج فقر در آنجا زندگی می کردند، به محله ای تمیز با ساختمان سازی و شهرسازی بسیار خوب و آدمهای با سطح اجتماعی و اقتصادی خوب، منتقل می شدیم. این نابرابری اقتصادی و اجتماعی، حتی در ناوگان مترو کشور هند قابل مشاهده بود. با توجه به جمعیت بالا این کشور، انتظار می رفت با متروهای شلوغ روبرو شویم اما به دلیل هزینه بالا و غیرمعقول بلیط آن، قشر مرفه از آن استفاده می کردند و به طور متوسط در هر واگن 10 نفر مسافر وجود داشت، در حالی که سطح خیابانها به شدت شلوغ بود.

دلیل دوم را می توان در دسترسی به بهداشت عمومی که سلامت اجتماعی را تضمین می کند، دانست. با توجه به مشاهدات و بررسیهای انجام شده، میلیونها نفر از مردم هند دسترسی مناسبی به امکانات بهداشتی مناسب در سطح شهر (نظافت شهری) و بهداشت و درمان را ندارند. آنقدر عجیب و غریب است که به نظر می آید حتی داشتن وضع مالی مناسب و دسترسی به امکانات بهداشتی، زندگی سالم و شاد را تضمین نمی کند.

آنچه در پنج شهر هند مشاهده شد، عدم وجود سطلهای زباله بود. مردم در همان سطح شهر، زباله های خود را رها می کردند و در کنار این، گاوها که در سطح شهرها رها هستند؛ در کنار ضایعات شهری، قضای حاجت می کنند. همچنین سرویسهای بهداشتی عمومی نیز قابل مشاهده نبود. جدا از نبود سطح زباله و سرویسهای بهداشتی عمومی، موقعیت شغلی به اسم رفتگر و سیستم دفع ضایعات در سطح شهر دیده نمی شد. همین امر این نظریه را به وجود می آورد که تغذیه گاوهای سطح شهر، از همین ضایعات تامین می شود.

البته این نظریه را هم می توان در نظر گرفت که اگر این حجم از تولید زباله جمع آوری نشود، چهره شهری می بایست به شدت کثیف تر و آلوده تر باشد. لذا این ضایعات جمع آوری می شود اما سیستم منظم و درستی به کار گرفته نمی شود. در نتیجه هیچگونه بهداشت عمومی و شخصی در سطح شهر وجود ندارد. همین موارد باعث ترویج انواع بیماریهای جسمی و روحی در سطح جامعه می شود و منجر به افزایش مرگ و میر می شود.

به علاوه، دسترسی به سیستم بهداشت و درمان به دلیل نابرابری اقتصادی، برای هر قشری امکانپذیر نیست. در نتیجه پارامتر کیفیت و رضایت از زندگی به شدت افت کرده و در نهایت شادی از زندگی مردم کم می شود. این عدم کیفیت زندگی در سراسر زندگی مردم هند قابل رویت و حس است.

با نگاه عمیق به جامعه و مردم هند، می توان گفت هند در ایجاد سیستم پشتیبانی اجتماعی قابل اعتماد، زمانی که مردم در گرفتاری واقعی به سر می برند، بسیار ضعیف است. برای مثال می توان به گزارش اخیر در مجلات بومی هند اشاره کرد؛ پلیس در گشت زنی به دو نوجوان قربانی بر می خورد که به دلیل اینکه آنها «نمی خواهند صندلیهای ماشین آنها خونی شود»، منجر به مرگ آن نوجوان می شوند.

همچنین در مشاهدات عملی بسیار دیده شد که مردم حتی در کوچکترین موارد به هم کمک نمی کنند. این عدم وجود پشتیبانی اجتماعی با توجه به آنچه در جامعه نمونه ما مشاهده شد، در دید اول به علت جمعیت زیاد و پر هیاهو مردم هند بود. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، با درنظر گرفتن هرم مازلو، نیازهای مردم هند در پایین ترین سطح قرار داد، لذا تمام تلاش و جنگیدن مردم هند برای به دست آوردن نیازهای اولیه خودشان هست تا بتوانند مسیر زندگی کردن را ادامه دهند.

همین تلاش برای بقای زندگی، حتی در صورتی که موفق شوند، فقط جوابگوی خودشان است و توانایی اینکه بتوانند باقی مردم و حتی نزدیکان خود را حمایت و کمک کنند، نیست. همچنین وجود اختلاف زیاد طبقه اجتماعی، به نظر می رسد دوگانگی اجتماعی بین طبقه فقرا که بیشتر جمعیت هند را تشکیل می دهد و طبقه ثروتمند که 10 درصد جمعیت کل هند است، ایجاد کرده که منجر به حذف سیستم پشتیبانی اجتماعی و در نهایت سلامت اجتماعی شده است.

نتیجه گیری

زمانی که به کشور یا شهری وارد می شویم، همیشه یک پیشینه ذهنی نسبت به آنجا خواهیم داشت. در مورد هند بر این گمان بودیم که رقص، شادی و رنگ رکن اصلی جامعه را تشکیل می دهد. همچنین اگر از مردم در مورد هند سوال کنیم اول هند را به رقص و دوم به کشوری پر از رنگهای شاد می شناسند. قبل از ورود به کشور هند این انتظار می رفت که وارد چنین دنیایی پر از رنگ و شادی شویم اما چنین چیزی دیده نشد.

شاید در بعضی مکانها و حتی در بدنه ماشینهای حمل و نقل عمومی (توک توک و ریشکا) از رنگهای شاد و جزییات خیلی زیاد استفاده شده بود، اما این زیبایی در خلل آن همه کثیفی، جمعیت زیاد، سر و صدای زیاد و فقر اجتماعی و اقتصادی، هیچگونه شادی و رضایتی را القاء نمی کرد و بیشتر غم را نشان می داد.

حتی می توان ادعا کرد رنگ ماشینها و لباسهای آنها سرشار از غم بود و احساس می کردیم این یک پوشش بر روی غم سطح جامعه است. مانند ماسکی که یک بازیگر به صورت خود می زند تا شاد یا غمگین باشد، اما پشت آن چهره، واقعیت دیگری پنهان شده است. به نظر می رسید، رنگهای سطح شهر به مانند این ماسک بود تا مردم به آن چنگ بزنند و شاد شوند.

اما در این تجربه میدانی، در سه مکان رقص را مشاهده کردیم؛ اول در مسیر رود گنگ که آن رقص، رقص شادی نبود بلکه رقصی بود برای مردگان. دوم در عروسی هندی که برخلاف تصورمان که باید عروس و داماد شاد باشند، غمی احساس می شد و سوم در یک رستوران هندی که از رقصنده ها برای سرگرمی مشتریان خود استفاده می کردند، اما رقصنده ها صورتی غمگین داشتند و این غم در رقص آنان نمایان بود و همین امر به جای القاء حس شادی و خوشحالی، غمگینی را القاء می کرد.

در پایان می توان گفت، مردم هند؛ چه به عنوان یک فرد و چه به عنوان یک ملت، برای داشتن زندگی پر از معنی، آرامش، شادی و احساسات مثبت، همیشه در تلاش هستند. لذا شادی در هند را می توان خفیف تعریف کرد. شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، تلفات روحی و جسمی بدی، از جمله کاهش امید و شادی، بر روی مردم هند گذاشته است.

منابع

  • آرگایل، مایکل؛ 1383، روانشناسی شادی، مترجم: مهرداد فیروز بخت و خشایار انارکی، انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان
  • دهقانی، حمید؛ 1390، بررسی عوامل موثر بر شادی با تاکید بر مشارکت اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
  • موسوی، محسن؛ 1387، بررسی جامعه شناسی عوامل موثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهش اجتماعی، دانشگاه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی
  • نادری، زهرا؛ 1393، روابط اجتماعی، سلامت اجتماعی و شادی، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی پژوهشگری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا
  • Diener, E; 1994, Assessing subjective well–being: progress and opportunities. Social Indicators Research. 57 -103
  • Haller, H; Hadler, M; 2006, How Social Relations and Strucures Can Produce Happiness and Unhappiness. Social Indicators Research. 75, 169- 269
  • Leung, E; Kier, C; 2010, Searching for Happiness: The Importance of Social Capital. J Happiness Study. 12, 443–462
  • Report, W. 2018. Overview. World Happiness Report. Available at http://worldhappiness.report [Accessed 12 Jul. 2018]
  • Turner, J; 2009, The Sociology of Emotions: Basic Theoretical Arguments. Emotion Review Vol. 1 No. 4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *