جستجو
Close this search box.

چاندیگار برخورد مدرنیته و سنت؛ نقش خنثی بودن فضاهای معماری مدرن در تطبیق پذیری با محیط

چاندیگار شهری که با قصد عبور از سنت به سمت آینده ساخته شده است؛ با بستر خنثی و متضاد و خاکستری اش زمینه فرهنگ پر نقش و رنگارنگ هندی شده است.
هیچ داده ای یافت نشد

مشخصات مطلب

مقدمه

چاندیگار “نماد آزادی هند از سنت گذشته، نماد ایمان ملی به آینده” (این لقب را جواهر نهرو به شهر داده بود) به درخواست جواهر لعل نهرو به عنوان پایتخت اداری ایالت پنجاب ابتدا به طراح شهری نیویورکی”مه یر” واگذار گردید و در ادامه”لوکوربوزیه”، معمار و شهرساز صاحب سبک معماری مدرن و پیشرو در نظریه سبک بین الملل، طراحی آن را دنبال کرد. طرح جامع شهر با اصول واحدهای همسایگی که دنبال شد ولی در ادامه با پیروی کامل از تئوریهای معماری مدرن در طراحی شهری بیش از همه کنگره سیام اجرا گردید. این برخورد تند با سنت و تناقضی که شهر حتی با نام خود دارد، (چاندیگار برگرفته از خدای چاندی است و این شهر به احترام این خدا و سنتش برپا گردیده است) موضوع بررسی بسیاری از منتقدین معماری مدرن قرار گرفته است. اما سر پا ماندن این شهر با وجود تمام این تناقضات و جریان زندگی که چه بسا کمرنگ، هنوز در شهر حضور دارد، حاصل کدام رویکرد در معماری مدرن است؟ به عقیده نظریه پردازانی چون جان لنگ، پایداری یک محیط حاصل سازگاری آن با الگوهای رفتاری ساکنانش است، اما حتی فضاهایی که این سازگاری را در حد بالایی ندارند به واسطه انعطاف پذیری و انطباق پذیریشان با تغییرات و شرایط و الگوهای رفتاری می توانند در طول زمان پایدار بمانند. می توان گفت شهر مدرن چاندیگار با وجود سازگاری کم با محیط سنتی اش اکنون به واسطه انعطاف پذیری حاصل از خنثی بودن طراحی شهری و معماری اش، که خود نشئت گرفته از تفکرات سبک بین الملل است، همچنان سرپا است. این فرضیه در مقاله پیش رو با توجه به مشاهدات میدانی مورد بررسی قرار می گیرد، در عین حال مثالهایی از عدم سازگاری با محیط سنتی و برخورد سنت و مدرنیته در گزارش پیش رو بررسی خواهد شد. بررسی این امر می تواند در پاسخگویی به سوالات مطرح شده در طراحی شهری کشورهای در حال توسعه یا اصطلاحاً جهان سوم، که در بطن خود همواره شاهد برخورد میان مدرنیته و سنت هستند، راهگشا باشد.

چارچوب نظری

تطبیق پذیری در معماری خنثی

انعطاف پذیری

محیطی که به راحتی با تغییر یا تعویض دائمی شرایط خود را تطبیق می دهد، محیط منعطف نامیده می شود. انعطاف پذیری در سطوح مختلفی قابل تعریف است؛ در سطوح اولیه کاربر خود را با محیط منطبق می کند، در مرحله بعد محیط خود را با کاربر منطبق می کند و نهایتاً کاربر محیط را ترک می کند یا به عبارتی نقل مکان می کند. آنچه که مکانی را در طول زمان پایدار می کند و حضور انسان در آن مکان را دوام می بخشد، انعطاف پذیری آن است. (kronenburg,2007) انسانها موجودات منعطفی هستند؛ ما حرکت می کنیم و اجسام را مطابق با نیازهای خود تغییر می دهیم. بقای انسانها جز به توانایی آنها در حرکت و قابلیت تطبیق پذیریشان با محیط نبوده است. حال با به وجود آمدن تمدنهای جدید بار دیگر قابلیت انطباق و توانایی هماهنگ شدن با شرایط و محیط جدید و پاسخگویی منعطف به نیازهای در حال تغییر از اولویتهای پایداری و بقای موجودیت هر چیزی است. فرهنگ، زبان، هنر و معماری جز با منعطف بودن، پایدار نخواهند بود.

چاندیگار برخورد مدرنیته و سنت؛ نقش خنثی بودن فضاهای معماری مدرن در تطبیق پذیری با محیط

تطبیق پذیری حالتی از انعطاف پذیری است که محیط بدون تغییرات کالبدی امکان هماهنگی با نیازها را برای مخاطبانش فراهم می کند. (عینی فر) ویژگی تطبیق پذیری در یک فضا می تواند از خنثی بودن آن نشات بگیرد. در مورد معماری مدرن، به وجود آمدن پلانهای آزاد و سازه هایی که دهانه های بازتری را فراهم می کردند، فضاهای یکپارچه و خنثی را به وجود می آورد که گاهاً منتقدان به بی هویتی این فضاها انتقاد می کردند اما اینگونه فضاها با ایجاد بستری خاکستری در محیط قابلیت تطبیق با فرهنگ و رفتار کاربران را دارد. لذا فرهنگ غنی و غالب در یک بستر خنثی می تواند پر کننده هویت گمشده معماری مدرن باشد. این ادغام سنت و مدرنیته در چاندیگار به وقوع پیوسته است.

مبانی شکل گیری شهر چاندیگار

چاندیگار با زمینه اش تضادی قوی دارد. ساختار محوری شهر شدیداً نظم و چارچوب را القاء می کند. لوکوربوزیه معتقد به نظم و قانون و ماشینی برای زندگی، بر این باور بود که هندسه تنها وسیله بیان در دنیای ماست و در مقابل هندوستان که همیشه در خود بی نظمی منحصربفردش را دارد و در زمان ساخت شهر از همیشه پر هرج و مرج تر بود. لوکوربوزیه مانند هر معمار دیگری به دنبال قانون و ایده ای بود که در هر جای جهان پاسخ درست به همراه داشته باشد. مدولار، یا اندازه های هارمونیک با مقیاس انسانی، تناسباتی بود که از نظر لوکوربوزیه می توانست پاسخ جهانی برای معماری و طراحی شهری باشد چرا که این تناسبات از انسان مشتق شده بودند و انتزاعی نبودند. لذا معیارهای طراحی چاندیگار به شرح زیر شکل گرفت:

  1. شبکه محورهای شطرنجی با ابعاد 1200 در 800 مترمربع که بخش مسکونی را تعریف می کند.
  2. محورها و سلسله مراتب دسترسی
  3. تقسیم بندی کاربریها و ناحیه بندی
  4. باغ شهری با فضاهای باز وسیع (Atul Kukreja, 1989)

چاندیگار بارها و بارها در موارد مختلف مورد نقد قرار گرفته است؛ از عدم در نظر گرفتن منطقه مسکونی برای کارگران و خدمات و گرانی واحدها تا خیابانهای عریضی که به نظر بدون توجه به اقلیم ساخته شده اند. بسیاری از این نقدها درست و بدون جانبداری و بسیاری دیگر متعصبانه به نظر می رسند. با این وجود، ویژگیهایی که حاصل تفکر مدرن و معیارهای طراحی شهر هستند، قابلیتی در شهر ایجاد کرده که تاکنون این شهر را پایدار نگاه داشته است.

مسکن برای اقشار مختلف

این نقد به چاندیگار وارد بوده است که برای اقشار کم درآمد و یا “کسانی که شهر را ساختند” مسکن در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که در دهه 1950 و 1960 در نواحی 15، 19، 20 و 24 برای اقشار کم درآمد خانه های یک طبقه ای ساخته شد که مالکیت آن بعد از گذشت مدت زمانی با پرداخت اقساط ارزان به آنها واگذار گردید و مالکان بعدها خانه های یک طبقه را با افزودن طبقاتی مناسب استفاده خود کردند. (Chandigarh Master Plan) این سبک از طراحی به طراحی با پایان باز یا open-ended شناخته می شود که شهر قابلیت ایجاد چنین طراحی را در خود فراهم کرده است. این ویژگی خود می تواند نوعی پیشرفته از تطبیق پذیری و انعطاف پذیری باشد. ضمناً شهر چاندیگار بسیاری از دانشجویان را در خود ساکن کرده است که عموماً جز اقشار با درآمد کم هستند و نیاز آنها به مسکن تا حدی با خانواده ها متفاوت است. بر اساس مصاحبه با دانشجویی که به مدت پنج سال ساکن این شهر بوده است، سطح کیفی مسکن در این شهر بالا بوده و رضایت وی را جلب کرده بود.

قانون مداری

در عموم شهرهای هندوستان به ویژه دهلی، کمبود قوانین محکم راهنمایی و رانندگی دیده می شود. این امر کاملاً در چاندیگار متفاوت است. بوق زدنهای بی دلیل و ممتد که بخشی از رانندگی هندیها در شهرهای مختلف است، در چاندیگار قدغن است و وسایل نقلیه نامعمول شهرهای دیگر نظیر توک توک که معمولاً هیچ قاعده ای را در رانندگی رعایت نمی کنند، کمتر در این شهر دیده می شود. این قوانین محکم با ذات و ایده شهر مدرن همخوان است و بسیاری از مردم به راحتی خود را با این قوانین تطبیق داده اند.

نمادگرایی

بستر خنثی و خاکستری زمینه برای ابراز نمادگرایی، مورد علاقه هندیها واقع شده است. تمام شهر با تابلوهای دست معروف چاندیگار مزین شده اند و حتی علائم راهنمایی و مسیریابی نیز، از نماد دست که مشتق شده از مجسمه طراحی لوکوربوزیه است، کمک گرفته اند که این امر موجب ایجاد شهری با هویت میان مردم شده است.

جمع بندی

مطابق مشاهدات عینی، چاندیگار با بستر خنثی و متضاد و خاکستری اش زمینه فرهنگ پرنقش و رنگارنگ هندی شده است. قابی خاکستری که جواهراتی رنگارنگ را در خود جای داده است. این شهر دارای هویتی کاملاً مستقل و متفاوت از شهرهای دیگر است. شهری که شاید متفاوت با دهلی و جیپور باشد اما شخصیت مستقل خود را دارد. شهری که با قصد عبور از سنت به سمت آینده ساخته شده است و شاید مانند شهرهای سنتی هندی نباشد، اما هندی است.

منابع

  • Kronenburg, Robert; Flexible: Architecture that Responds to Change, laurence king publishing LTD, May 10, 2007
  • Chandigarh: A Case For Flexibility in Architectural Control, A Master’s Thesis, Atul Kulreja, B. Arch, Punjab University, India, 1986
  • Chandigarh Master Plan – 2031 Housing Chapter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *